حامد آهنگی یکی از بهترین کمدین های ایران است که کارش را با فوتبال در انزلی آغاز کرد ولی خیلی زود توانست یکی از بهترین کمدین های ایران شود. اگر می خواهید درباره زندگی شخصی ، ازدواج ، دکترا گرفتن! و خصوصیات اخلاقی این هنرمند بیشتر بدانید خواندن این مطلب را از دست ندهید.
حامد آهنگی یکی از بهترین کمدین های ایران است که زندگی بسیار جالبی دارد. در این شماره از سبک زندگی افراد مشهور با زندگی حامد آهنگی بیشتر آشنا شوید.
حامد آهنگی در تاریخ ۱۷ تیر ماه ۱۳۵۸ در شهرستان بندر انزلی به دنیا آمد.
حامد آهنگی دیپلم دارد ولی از دانشگاه علوم و فنون توانسته دکترای افتخاری بازیگری بگیرد. علت این دکتر به خاطر سالها فعالیت خوب او روی استیج بوده است. از افراد دیگری که همین مدرک را از دانشگاه علوم و فنون دریافت کرده اند می توان به سالار عقیلی و استاد ایرج خواجه امیری اشاره کرد.
حامد آهنگی در ابتدا در تیم فوتبال ملوان انزلی فوتبال بازی می کرد! در سه رده نونهالان، نوجوانان و جوانان تیم ملی ملوان انزلی در پست مهاجم بازی کرده اما به کارش ادامه نداد.
برای اولین بار در جشنواره تئاتر دانش آموزی استان با بازی در نمایش درام به کارگردانی مرحوم محمدعلی انتظارتوانست جایزه بگیرد که این موضوع او را بسیار با انگیزه کرد.
از سال ۱۳۸۰ در جنگ های شبامه حضور داشت و کارش را در شبکه گیلان آغاز کرد اما دوران شکوفایی کار او از سال ۱۳۸۹ به بعد در جزیره کیش بود. او توسط حمید خندان دیده شد و به این جزیره دعوت شد.
شاید جنگ شب های کوروش در پردیس سینمایی کوروش بهترین و موفق ترین نمایش او بود که با استقبال زیادی مواجه شد.
زندگینامه حامد آهنگی
حامد آهنگی در یکی از آموزشگاه های بازیگری در شهر رشت به مدیریت استاد فرهاد پاک سرشت تدریس هم می کرد.
حامد آهنگی با تلطیف شوخی هایش توانست چندین بار در برنامه خندوانه به عنوان کمدین یا شرکت کننده مسابقه ادابازی حاضر شود.
از نمایش هایی که حامد آهنگی آن را کارگردانی کرده می توان به ماهواره ۱و۲ ، داماد تصادفی ، منشی قلابی ، لاس درس ، کنکور ، سفر پرماجرا و … را نام برد.
ازدواج حامد آهنگی
حامد آهنگی با یکی از از بازیگران سابق تئاتر به نام صفورا آغاسی ازدواج کرده است.
حاصل این ازدواج یک پسر به نام آراد است که در سال ۹۲ به دنیا آمد.
ماجرای دکترای افتخاری
دانشگاه علوم و فنون دکترای افتخاری بازیگری را به من بعد از یک دوره حدودا یک ساله داد. البته من سعی می کنم در این مورد صحبتی نکنم و حتی از مجری برنامه ام خواستم در این مورد حرفی نزند و مرا به نام دکتر صدا نکند!
قبل از من هم سالار عقیلی و استاد ایرج از همین دانشگاه مدرک دکترای افتخاری دارند.
کل کل فوتبالی استان گیلان
تو فوتبال استان گیلان بین ملوان و سپیدرود کل کل زیادی است که در همه جا مثلا همین استقلال و پرسپولیس وجود دارد که خب این موضوع به جذابیت فوتبال کمک می کند.
بین تیم های ملوان ، سپیدرود ، استقلال و پرسپولیس کدوم و انتخاب می کنی؟
ملوان.
اهل کل کل هستی؟
بله. من در اصل بازیکن فوتبال بودم و تو ملوان بازی می کردم. در رده های نونهالان ، نوجوانان ، جوانان بازی کردم. اگر انقدر به بازیگری علاقه نداشتم حتما حتما فوتبالیست می شدم.
آشپز خوبی هم هستم!!!!(خنده)
ماشالله ۷-۸ کار داری باهم امجام میدی (خنده)
اتفاقا خیلی با مزه بود . ببینید بین رشت و انزلی بسیاری از افراد دوست و همکار فامیل هستن مثلا من کلی دوست رشتی دارم و با اینکه انزلی چی هستم بهم احترام می ذارن و تو رشت از جنگ هام استقبال می کنن ولیبحث فوتبال جداست و موقع فوتبال هرکی از تیم خودش طرفداری می کنه. مثل دوست هایی که استقلالی و پرسپولیسی هستن ولی موقع فوتبال جدا می نشینند ولی بعد دوستی خودشون و ادامه می دهند.
اما ما هیچوقت چه الان چه در گذشته وارد کل کل های شدید و فحش و ضد و خورد و… نمی شدم.
چون من بچه انزلی بودم و تو ملوان بازی کردم و خیلی از بچه ها مثل مازیار زارع ، پژمان نوری و آقای عزت اللهی پدر سعید عزت اللهی از دوستان من بودند خب ناخودآگاه یک حس و عرق خاصی به این تیم دارم.
اینم بذاریم کنار همونطور که سپید رود برای رشتی ها خیلی مهمه خب ملوان هم برای ما اهمیت زیادی داره مثلا یه پدری موقعی که نماینده مجلس یا استاندار و می بینه نمیگه برای بچه هام کار پیدا کن ولی حتما میگه آقای نماینده به دادِ این تیم برس. ببینید چقدر ملوان برای این مردم با ارزشه .
منم نمی تونم نسبت به این تیم که انقدر با خون و جون هم شهری هام آمیخته ست بی تفاوت باشم و به همین دلیل بین ۴ تا تیم ملوان و انتخاب کردم.
حامد آهنگی در خندوانه
فرهنگ از دید شما چیست؟
فرهنگ یک رفتار جمعی هست که تبدیل می شه به اتفاقی که برای همه عادی می شه. مثلا به طور عامیانه می گن فلان فرهنگ بین مردم جا افتاده!
ما الان یه معضل فرهنگی داریم به اسم فضای مجازی و اینستاگرام. فضای مجازی مثل یه ماشین آخرین مدل بود که به همه مردم نفری یه دونه دادند . و عده ی زیادی بدون اینکه طرز رانندگی با اون ماشین و بلد باشند یا از آپشن های آن با خبر باشند نشستند پشت فرمون و رفتند یا به خودشون آسیب زدند یا به چهار نفر دیگه!
الان تلگرام فیلتر شده ولی به نظر من کاش اینستاگرام از کار می افتاد چون که با فیلتر تلگرام خیلی ها از نون خوردن افتادند اما اینستاگرام معضلاتش از محسناتش بیشتره.
چرا فالوور نمیخری؟ ۲۸۳K کم نیست؟
میخوام چی کار ؟ خودش خورد خورد بالا میره.
خب یکی از همکاراتون خریده و پیشرفت کرده(خنده)
آره من دیدم افرادی که اصلا لایک و کامنتاشون به هم نمیخوره…خب معلومه که اون آدم فالوور خریده!
خب بگید چه کسانی فالور خریدن؟
سوال بعدی (خنده)
معنای جنبه چیه؟ خودت با جنبه ای؟
من خدا را شکر دو تا چیز و خدا بهم خیلی داده. یکی جنبه و دیگری صبر! من خیلی صبورم. همیشه هم دوستام بهم میگن. حتی وقتی کسی ظلم کنه یا حتی پولم و نده بسیار صبر می کنم که هم خوبه هم ضرر داره.
جنبه هم خیلی مهمه . یعنی بپذیری نقد و شوخی را. اینکه بپذیری بدی هات و جلوی روت بگن.
کمدین بودن خیلی جذابه ولی خیلی ها شومن ها را دلقک خطاب می کنند!!! به نظر تو دلیلش چیه؟ بهت این جمله را تا حالا گفتن؟
آره خیلی گفتن. وقتی یکی مردم و می خندونه ممکنه با القاب گوناگونی خطاب شه. خیلی ها به من گفتن هنرمند ، کمدین یا حتی دعا کردند برام که خدا حفظت کنه که دل ما را شاد می کنی ولی کسانی هم بودند که به من گفتن خیلی دلقکی ها یا مسخره باز!
اونم می تونه باشه. ولی آخه افراد مقابل ما گارد دارند.
قبلا که من و نمیشناختن همه گارد می گرفتن که این دیگه کیه …من خیلی بهتر همه رو می خندونم تا یواش یواش گاردشون و باز کردن و خندیدن.
بزن بزن هم داشتین سر این کار؟ به خاطر یک شوخی تا الان دردسر درست شده؟
نه ولی من یک بار یکی از تماشاگر ها را زدم!
چرا؟
تیکه مینداخت هی تو کارم. با چند تا دختر اومده بود احساس با مزه گی بهش دست داده بود. هی وسط کار می گفتن بیا پایین بابا…وقت مردم و نگیر. حالا مردم دارن می خندند و اون گروه انگار اومده بودند حالم و بگیرن!
وقتی کارم تموم شد حالم خیلی بد بود و اون صبره که گفتم زیاده لبریز شده بود ، به خصوص که دو سانس اجرا داشتم و خسته بودم.
از صحنه اومدم پایین و رفتم تو سالن وقتی دیدمش گفتم فکر کردی خیلی با نمکی ….گفت برو بابا منم عصبانی شدم و یه مشت بهش زدم.
البته الان اصلا همچین روحیه ای ندارم و این قضیه مال اوایل کارم تو کیش بود.
کلا کم عصبانی میشم ولی خیلی شدید.
من تو گیلان ازدواج کردم که تو اون دوران تو گیلان من و می شناختند.
خانمم بازیگر تئاتر بود و الان بعد از یک وقفه ای که به خاطر ازدواج و سفر های کاریمون پیش اومد الان مشغول تحصیل در رشته کارگردانی تئاتر هستند.
خاطره آشناییتون چی بود؟
تو یه کاری به نام مترسک که ایشون یکی از نقش های اصلی بودند.
البته از قبل خانواده شون و میشناختم چون که خانوادگی هنرمند هستند. مثلا برادرش خواننده ست و سال هاست در استان کار می کند، دامادشون تهیه کننده و …
یکی از تهیه کننده های من که سال ها باهاش کار کردم داماد این خانواده بود و به این طریق بیشتر ایشون و شناختم و ۴ سال بود که قصد ازدواج داشتم حتی یک بار از طریق یک کارگردان که هردو طرف را می شناخت درخواست ازدواج دادم و ایشون قبول نکردند چرا که کاری نداشتم و به جز بازیگری درامدی نداشتم .
بعد از این مدت رفتم اداره بندر و در کنار بازیگری ، کار هم کردم. و بعد از ۴ سال خواستگاری و تکرار کردم . از اونجا که آدم صبوری هستم فوری ۶ ماه بعد نرفتم خواستگاری بلکه گذاشتم کمی دستم پر باشد تا اینکه توانستم جواب مثبت را بگیرم.
آره . صدبار هم به عقب برگردم همین شغلم هست.
به عنوان شغل دوم چی انتخاب می کنی؟
دوست دارم رئیس جمهور بشم.
یعنی دروغ بگی؟
نه . دروغ نمی گم . اصلا به همین دلیل می خوام که رئیس جمهور بشم. البته مامور راهنمایی رانندگی هم دوست دارم بشم. اگه مامور می شدم بد جریمه می کردم مخصوصا افرادی که راهنما نمی زنند. اصلا هم کار سختی نیست.
یعنی من اگه مامور راهنمایی رانندگی می شدم همه راننده ها یه تیم تشکیل می دادند که من و بکشند ، انقدر که سخت گیر هستم.
از رئیس جمهوری بگو !
بابا اون تو رویاهامه وگرنه الان که مسخره می کنند ! ولی اگه مثلا کمدین نمی شدم و حقوق می خودم و یهمسیر دیگه تو زندگیم پیش می رفتم به رئیس جمهور شدن علاقه داشتم. ولی فکر کنم تو هر سخنرانیم یه استنداپ هم اجرا می کردم(خنده)
کجای بدنت و از همه بیشتر دوست داری؟
زبونمو. چون از زبونم نون می خورم.
بدترین کاری که در حق کسی کردی؟
سعی کردم نکنم . شده ناخواسته دل کسی و بشکنم ولی سعی کردم از دلش در بیارم.
بدهی که پرداخت نکرده ای؟
ندارم . پول همه را کامل می دم. سر پول با هیچ کس شوخی ندارم. من خیلی تهیه کننده بد حساب داشتم که از اون ها یاد گرفتم خوش حساب باشم!
زیراب زدن چی؟
خیلی بده.
زیراب کسی و زدی؟
زیراب زدن نه چونکه یعنی به توانایی خودت اطمینان نداری.
سخت ترین کاری که تو زندگی برای پول درآوردن انجام دادی؟
کشتی خورد می کردم! لنج و می دادن به ما با پتک می زدیم سیمان های کف لنج را خورد می کردیم که بتونن جوش بدن.
سوال آخر در دوران ممنوع الکاری چه کار می کردید؟
غصه می خوردم.
درسته که از خانواده پول می گرفتین؟
خب برای هنرمند خیلی سخته که از تنها کاری که دوست داره و می تونه انجام بده محروم بشه.
